۱۳۹۰ شهریور ۲۰, یکشنبه

مرمت


تعریف مرمت : - واژه‌ای است کلی، مشخص، مداخله‌های فنی ـ عملی که به منظور تضمین تدام حیات یک اثر هنری صورت می‌گیرند.

- مرمت آن لحظه شناسائی یک اثر از لحاظ ترکیب فیزیکی و تاریخی، هنری، بمنظور انتقال به آینده را تشکیل می‌دهد... روندی انتقادی و سپس اقدام خلاقانه، یکی به عنوان جدایی ناپذیر از دیگری.

- مرمت عبارت از لحظه شناسایی یک اثر از نظر ترکیب فیزیکی و تاریخی و هنری، به منظور انتقال به آینده.

انواع مرمت: ۱- مرمت علمی و آرکئولوژیک (با مطالعه و تأمل انجام گرفته و بسیار ساده می‌باشد. محکمکردن بناها، سوارکردن الملنهای جدا شده اثر، حفاری بناهای دورانکلاسیک بخصوص یونان و روم، عملکرد بنا عوض می‌شود).

۲- مرمت آرتیستیک و یا هنری (مرمتگر اجازه خلق و ابداع دارد. قسمت‌های از بین رفته با روحیات جدید مرمتگر ترمیم می‌شود، بناهای دوران گوتیک و رنسانس، بناها یا دارای عملکرد هستند و یا اینکه ما برای ادامه حیات بنا باید به آنها عمکرد بدهیم).

روشهای مختلف باززنده‌سازی: ۱- مرمت یا باززنده‌سازی حفاظتی : حفاظت و تعمیرکلیت بنا ـ بیشتر در زمان مطالعه بنا انجام می‌گیرد

۲- باززنده‌سازی سبکی، آناستیلوز : جایگذاری مجدد تکه‌ها و عناصر پس از بررسی دقیق سبک، بطوریکه آخرین ترکیب آنها بیشترین شباهت را به اولین صورت داشته باشد ـ در این سبک مجاز به ساخت فقط عنصر اتصال دهنده هستیم.

۳- پاک سازی سبکی: برداشتن الحاقات نامناسب بناکه اصالت بنا را زیر سؤال برده‌است.

۴- مرمت تکمیلی: بازسازی بخش‌های از دست رفته بنا به منظور بازگرداندن آن به محیط و زندگی شهری و عمومی که مرتبط با نظریه و فلسفه‌ای خاص باشد.

مرمت در قرون وسطی ( قرن ۵ الی۱۴) : ۱- بازسازی از نظر شکل و فرم ۲- توجهی به اصول زیباشناسی و مسائل باستان‌شناسی نمی‌شد.

مرمت در دوره رنسانس (قرن ۱۴ الی ۱۶) : ۱- استفاده از اثر به صورت مدل ۲- دستکاری در بنا امری عادی بود (افزدون و یا تکمیل قسمتی) ۳- اصل زیبایی مد نظر معمار بوده ۴-‌ معماران این دوره عقیده داشتند بنای تاریخی را آنچنانکه می‌بایست باشد (و به عللی ناقص مانده) باید تکمیل نمود.

مرمت در دوره باروک: اهمیت به بخش مرمت شده بصورتیکه اصل اثر در درجه دوم اهمیت قرار می‌گرفت. در این دوره اختیارات زیر را برای مرمتک ننده داده بودند: ۱- خلق اثر جدید بخاطر بهره‌گیری از خصوصیات معماری زمان مرمت ۲- تکمیل اثر هنری با استدلال: ممکن است روزی چنین بوده باشد. ۳- استفاده ازکارهای هنری جدا شده از اثر بصورت عامل تزئینی یا دکور.

مرمت در دوران انقلاب صنعتی: هنرهای سه‌گانه این دوران (معماری ـ نقاشی ـ مجسمه‌سازی) بخاطر اینکه به روی ماهیت اشیاء و تجربه گذشتگان بنیانگذاری شده‌اند بصورت یک طبیعت ثانی در آمده‌اند.

سیستم معماری کلاسیک: خصوصیات لازمی راکه ماوراء محدودیت‌های تاریخی قرار دارند در یک کار بخصوص متجلی می‌سازد.

در سال ۱۷۳۰م بررسی آثار ماقبل تاریخ در پاریس مورد بحث قرار گرفته شد.

در سال ۱۷۳۲م اولین موزه عمومی مجسمه‌های باستانی در رم در «کامین دولیو» افتتاح شد.

در سال ۱۷۳۹م مجموعه واتیکان در معرض دید عموم قرار گرفت.

در سال ۱۷۵۰م مجموعه‌های هنری در پاریس و لوکزامبورگ در معرض تماشای عموم قرار گرفت.

مکتب «هیستوری‌سیزم» را می‌توان به عنوان لغو ضمنی فرهنگ رنسانس شناخت. یکی از نتایج مستقیم این مکتب تقسیم وظایف معمار است.

در این دوران به عکس قرون وسطی که طرح از روی مدل اجرایی بوجود می‌آمد، اکنون اجرا می‌تواند خود را با طرح منطبق ساخته و از این راه به هماهنگی برسد.

مرمت در دوره نئوکلاسیسیسم و رومانتیسیسم: در دوره «نئوکلاسیسیسم» سعی می‌شودکه توجه هنرمند به دوره کلاسیک معطوف شده، ارزش حقیقی را فقط متعلق به این مکتب قلمداد نمایند. در صورتیکه در دوره «رومانتیسیسم»که دوره بعد از نئوکلاسیسیسم می‌باشد، برای هنریکه واقعاً ارزش هنری دارد، ارزش قائل می‌شوند.

طرح نمونه‌های مرمت در دوره «نئوکلاسیسیسم» مشکل است، زیرا یا اصلاً کار مرمت صورت نگرفته و یا مرمت آنچنان انجام شدهکه هیچ تفاوتی با اصل اثر ندارد و تمامی مراحل مطالعه و تحقیق توسط باستانشناسان صورت گرفته و برنامه‌ریزی می‌شده‌است.

مرمت بناهایکلاسیک بخاطر اهمیت دادن به دوره کلاسیک چه برای فروش و چه برای حفظ آثار ـ در صورت نبود مدارک کافی، مرمت حتا با حدس و گمان نیز انجام می‌شد.


روش سلسله مراتب (Filologico): روش علمی که در آنکار مرمت بیشتر به صنعت نزدیک شده تا به هنر وطی آن باستانشناسان با مطالعات علمی اثر را تکمیل می‌کردند و بیشتر توجهشان معطوف به فرهنگ بصری بوده‌است.


مرمت قابل قبول در این دوره: ۱- مرمت از روی سبک‌شناسی (جوانیکازانوا) ۲- رعایت سلسله مراتب (وینکلمن)

* ریشه تئوری‌ها و نظریه‌های مرمت معماری را باید در نیمه دوم قرن ۱۸ جستجوکرد.