۱۳۹۰ شهریور ۴, جمعه

معماری بناهای معاصر ایران ، آهنگی نا مفهوم ، گوش خراش و بی معنا





یکی از معیارهای هویت یک ملت ، تاریخ و پیشینه فرهنگی آن است.بهترین معیار ما برای قضاوت نسبت به پیشینه فرهنگی ملتی ، آثار هنری به جا مانده و ادبیات و مشاهیر و تاریخ آن کشور است.

معماری به عنوان ماندگارترین اثر از گذشتگان ، بهترین امکانات را برای قضاوت در مورد تاریخ ، هنر و غنای فرهنگی و مفاهیم ارزشی یک ملت ، در اختیار ما می گذارد.


امروزه بررسی آثار معماری به جا مانده از تمدن های روم و یونان باستان و سیر تکاملی تاریخ غرب تا ظهور مسیحیت و طی قرون وسطی و وقوع رنسانس و در نهایت شکل گیری دوران معاصر غرب ، یکی از بهترین سرچشمه ها برای قضاوت در مورد اعتلای فرهنگی یا سقوط آن در هر دوره است.

در ایران نیز آثار باشکوه به جای مانده از قبل از اسلام در ایران ، نشان از گذشته پر افتخار و با شکوه به جای مانده مردم این سرزمین دارد.

ابداعات و شکوه بی نظیر معماری قبل از اسلام ، بعد از آن در مساجد و سایر ابنیه خود را نشان داد و با بهره گیری از مفاهیم عمیق اسلامی ، آنچنان آثار با شکوهی از تداعی معنا در کالبد و از نمود وحدت در هندسه را رقم زد که شگفتی تمامی باستان شناسان شرق و غرب را را رقم زده است.

مساجدی و ابنیه ای که در طول تاریخ ایران اسلامی ساخته شده با بهره گیری از اصول معماری ایران باستان و تکامل آن ، به بهترین شکل ممکن اعتقادات توحیدی و معنوی ایرانیان مسلمان را در جسم بی جان خاک دمیده است.

امروز وقتی از دوران صفوی یا سلجوقی یا قبل از اسلام یاد می کنیم ، با اشاره به شکوه آثار معماری بر جای مانده و با اشاره به دانشمندان ، شاعران و فیلسوفان مسلمان ایرانی ، با سربلندی افتخارات خود را فریاد می کنیم.فریادی که خشم و استیصال دشمنان این سرزمین را به دنبال دارد.

متاسفانه خودباختگی پادشاهان قاجاری در مقابل فرهنگ غرب ، که ناشی از جهل و ناآشنایی آنان از شکوه گذشته سرزمین خود بود ، سرانجام تلخی برای فرهنگ این سرزمین از معماری گرفته تا پوشش و لباس و موسیقی و ادبیات رقم زد.این از خود باختگی آغازی بود بر انحطاطی که اکنون نیز دامنگیر فرهنگ ماست.

به واقع آیندگان به کدام اثر معماری دوران ما خواهند بالید؟ نام کدام شاعر و فیلسوف را با افتخار بر زیان جاری خواهند ساخت؟

امروزه خیابانهای شهرهای ما پر از خانه ها و بناهای در هم و برهمیست که هیچ معنایی را فریاد نمی زنند.

مهندسین معمار ما در حد تعیین جای اتاق خواب و سرویس و پذیرایی و به کارگیری رنگ و لعاب در نما و مخلوط کردن بی دلیل چند حجم با چاشنی تعادل و تقارن و یا ساختارشکنی ، باقی مانده اند.دفاتر مهندسین معماری به هیچ عنوان مفهوم گرا نیستند.آنها علی رغم ادعایشان در توجیه طرح ها ، هیچ توفیقی در بیان مفاهیم مورد علاقه خود خواه مفاهیم دینی و معنوی خواه مفاهیم مادی و انسانی ، ندارند.

نهایت هنری که برای یک ساختمان به اصطلاح مدرن به کار می برند ترکیب چند حجم یا حذف جزئیات تزئینی است.اگر هم بخواهند سبک تاریخی استفاده کنند ، با استفاده از سرایی ها و سنتوری و ستون های سبک کلاسیک غربی آن هم نا به جا و بدون رعایت تناسبات دقیقی که در این سبک تعریف و تعیین شده است ، نه به دنبال ارائه معنایی هستند و نه هدفی را دنبال می کنند.

در این شرایط انتظار طراحی هایی که مفاهیم ایرانی -اسلامی را بیان و دنبال کند و موفق به دمیدن معنا و انتقال آن به مخاطب باشد ، انتظاری نابجاست.امروزه در شهرهای ما بنایی که با پایبندی به اصول معماری ایرانی با استفاده از مصالح مدرن ،مفاهیم عمیقی چون حس سکون ، آرامش و وحدت و حرکت به بالا در سیر به معنویت را تداعی کند ، از شیر مرغ و حتی جان آدمیزاد نایاب تر است.

هر کدام از ساختمانها بدون اینکه صدایشان حرف معنا داری باشد ، صداهای نامفهومی را فریاد می زنند که مکملیست بر سر و صدا و شلوغی و در هم و بر همی در کلان شهرها.

حال این نواهای ناموزون را مقایسه کنید با آهنگ معنوی و موزونی که آثار تاریخی ما ،مخاطب را با آن به خود فرا می خواندو با هندسه مقرنس ها و اسلیمی ها ،نگاه ا ورا به حرکت و سیر در عالم معنا ثوق می دهد تا سرانجام به نقطه وحدت بخش در آسمان معرفت الهی ختم شود.نمای ساختمان ها ساده و بی تکلف و فضای آن با حضور انسان کامل و بی او ناتمام است.

نه برج میلاد نشانگر هویت و افتخاری برای ماست.نه برج های سر به فلک کشیده و نه ساختمان های پر طمطراق با مصالح گران قیمت.اینها تماما تقلیدی کوکورانه و کالبدیست از مفاهیم غربی.

معماری اسلامی با حضور انسان معنا می یابد و کامل می شود.بر خلاف معماری شیطانی که مجسمه گونه و بت گونه بی نیاز ازو،متکلف و مغرورانه در برابر او می ایستد.