مقبره اولجایتو محمد معروف به گنبد سلطانیه که یکی از شاهکارهای هنر معماری ایران و دنیای اسلام به شمار میآید، در چهل کیلومتری جنوب شرقی شهرستان زنجان و در شهر سلطانیه واقع شده است. این بنای معظّم در جنوب راه تهران ـ تبریز با فاصلة حدود ۵ کیلومتری جاده اصلی در دشت مسطّح سلطانیه هنوز برپاست.
تاریخ بنا:
مطابق نوشتههای آشوری، در سدة هشتم قبل از میلاد قوم ساکاراتیها در دشت سلطانیه سکونت داشتهاند ،در زمان فرمانروایان دولت ماد، نام این محل «اریباد» بوده و پارتیان آن را «ارساس» نامیدهاند، از این تاریخ به بعد تا دورة مغول اطلاع دقیقی از منطقة سلطانیه در دست نیست. حمدالله مستوفی در وصف سلطانیه در کتاب نزهة القلوب مینویسد :
این محل قبل از سلطنت سلطان محمد خدابنده به نام شهریاز یا شهریار موسوم بوده است .
این ناحیه در زمان ایلخانان مغول آباد میگردد و قبل از آن ،جز جلگهای وسیع با مراتع سبز و خرم و شکارگاههای متعدد و متنوع ،چیز دیگری نبوده است .سلاطین مغول پس از استقرار در ایران و پایتخت قرار دادن تبریز، اغلب برای گذراندن ایام و به عزم شکار به این منطقه روی میآوردند. به جهت وضع طبیعی این ناحیه ،ارغون خان به آقاخان فرزند هولاکوخان ،چهارمین سلطان مغول، فرمان صادر میکند که شهری مناسب در سلطانیه ایجاد نماید، این دستور اجرا میشود و در سال ۱۲۷۰ میلادی این دشت حاصلخیز به عنوان محل شهر جدید انتخاب میشود و عملیات ساختمانی دیوار شهر آغاز میگردد .
عمر ارغون کفاف نمیدهد و پس از مرگ او غازان خان ، فرزندش ، به سلطنت میرسد و دنبالة کارِ پدر را ادامه میدهد. بعد از غازانخان هم ، برادر و فرزندانش نسبت به توسعة شهر اقدام کردند. اما اهمیت این شهر در زمان سلطان محمد خدابنده که به سال ۷۰۳ هجری قمری به سلطنت رسید، به اوج خود میرسد. به دستور وی شهر بزرگ میشود و به نام سلطانیه (یعنی مقر سلطنت پادشاهان مغول) نامگذاری میشود. از این تاریخ به بعد این شهر به این نام شهرت پیدا میکند و سلطانیه مرکز تجارت، صنعت، هنر و سیاست آن زمان میشود، به طوری که حمدالله مستوفی ادعا کرده است: «سلطانیه مرکز واقعی ایران در زمان سلطان محمد خدابنده بود و این جا را به نام «میانه ایران زمین» خوانده است» و اضافه میکند که «در این تاریخ در هیچ شهری از ایران ساختمانهای باشکوه و معظمی مانند سلطانیه دیده نمیشود. و شهر سلطانیه در این زمان از هر لحاظ به اوج ترقی و شکوفایی خود رسیده است ».
اما این جلال و شکوه دیری نپایید و عروس شهرهای ایران پس از مرگ سلطان محمد به سال ۷۱۶ هجری رو به زوال میگذارد. بعد از اولجایتو محمّد (خدابنده) با این که شهر مقر حکومت ابو سعید بهادرخان فرزند سلطان خدابنده گردید ولی رونق و صفای این پایتخت کم کم از دست رفت و شهر بزرگ سلطانیه مورد بی مهری قرار گرفت .و سرانجام بر اثر حمله تیمور گورکانی وضع شهر دگرگون و به کلی خالی از سکنه گردید. ولی با این که کلیة ابنیه و آثار محو و نابود گردید ،آرامگاه سلطان محمد خدابنده مورد احترام قرار گرفت و دستبردی به آن زده نشد، به همین جهت امروز، تنها اثر مهمی که در دشت سلطانیه مشاهده میشود همین گنبد معروف است .گنبد سلطانیه که قرنهاست پابرجا و استوار، یکتا و بیرقیب در وسط جلگه خودنمایی میکند، یادگاری است از شهری که روزگاری ، قلب امپراتوری ایلخانان مغول بوده است .
ایجاد گنبد:
گنبد عظیم و باشکوه سلطانیه در زمان سلطان محمد خدابنده بین سالهای ۷۱۳-۷۰۳ هجری قمری بنیان نهاده شد . ظاهراً هنگامی که اولجایتو (سلطان محمد خدابنده) ،امر به احداث آرامگاه کرد هنوز یکی از مذاهب اسلام را به عنوان مذهب رسمی انتخاب ننموده بود. در حدود سال ۷۰۹ هجری زمانی که کارِ ساختمان گنبد رو به اتمام بود سفری به عراق نمود و تربت پاک حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) را در نجف و کربلا زیارت کرد . بنا به قولی بر اثر تشویق و ترغیب علما و روحانیان بزرگ شیعه که در آن زمان در دستگاه حکومتی صاحب منزلتی بودند، اولجایتو مذهب شیعه را به عنوان مذهب رسمی پذیرفت. به دنبال قبول مذهب تشیع، اولجایتو تصمیم گرفت که آرامگاه خود را به ائمة اطهار اختصاص دهد. به این منظور قصد انتقال اجساد مطهر آنان را به سلطانیه داشت تا به رونق تجاری و اهمیت مذهب و پایتخت جدید التأسیس خود بیافزاید. لذا دستور داد تا تزیینات داخلی بنا را که تا آن روز انجام نگرفته بود، طوری بپردازند که در آن شعایر مذهب تشیع به خوبی مورد استفاده قرار گیرد .به همین جهت بود که کلمة «علی» به طور مکرر با کاشی در متن آجر نوشته شد ،اما انتقال اجساد ائمه با مخالفت شدید روحانیان شیعه در نجف و کربلا مواجه شد .
گویند، وقتی مردم نجف و کربلا از تسلیم جسد امامان خودداری کردند، ساختمان سلطانیه دوباره به هدف پیشین خود یعنی آرامگاه اولجایتو اختصاص یافت . بدین منظور تزیین کلیة قسمتهای داخلی بنا تجدید و تغییر داده شد .
شرح مختصر گنبد سلطانیه:
بنای معظّم و تاریخی سلطانیه از زمانهای دور مورد توجه عموم سیّاحان و جهانگردان و علاقهمندان به آثار تاریخی بوده و از دیرباز مورد بازدید آنها قرار گرفته و هریک به نوبه خود شرح مبسوطی دربارة اوضاع این بنا نوشتهاند. حافظ ابرو، از مؤرخان دورة تیموری دربارة آن میگوید :
«بنای بی نظیری است که مانند آن در اقصی’ نقاط دنیا وجود ندارد ».
آندره گدار فرانسوی بنای مزبور را این گونه شرح میدهد:«به طور قطع عالیترین نمونة معماری مغول و یکی از بهترین دست آوردهای معماری اسلامی ایران و از نظر فنی شاید جالبترین آنان است ».
بلندای این گنبد با هشت مأذنه آن به نحوی انتخاب شده تا در گسترش شهر گم نشود. در حقیقت این بنا، گذشته از عملکردهای واقعی که مورد توجه و مقصود سازنده آن بوده است ، به صورت یک برج نیز عمل میکرده است . زیرا که بنای رفیع گنبد سلطانیه تقریباً در وسط دشت بنا شده، از هر سو قابل رؤیت است .
بی شک این گنبد یک اثرِ منحصر به فرد و شاهکار هنرِ معماری است و در مقایسه با آثار مشابه، نقطه اوج موفقیت معماری را نشان میدهد . به گفته آندره گدار:«اینک برمیگردیم به یک مرحله مهم از تاریخ هنر ایران، یعنی موقعی که بزرگترین گنبد در این کشور به آسمان برخاست و برای مدتی پیروزی هنرِ ساختمان را به هنرِ تزیینی تأمین نمود ».
گنبد عظیم سلطانیه بر فراز بنای هشت گوشهای تعبیه شده است. بر روی هر کدام از جرزهای هشت گانه در بالا، آثار منارههایی به قطر یک متر و به بلندای ۵/۳ متر که با زیباترین معرق کاری مزین شدهاند، باقی است. داخل این منارهها پلکان مارپیچی به عرض ۷۰ سانتی متر که به حول قطر ۲۰ سانتی متر میپیچند طراحی شده است . این منارهها فشار گنبد را عموداً خنثی مینمایند. عقاید مختلفی در مورد انتخاب هشت ضلعی بنا، عنوان میشود. عدهای این انتخاب را به دلیل ایستایی و استحکام بنا دانستهاند، برخی به آن نشانههای مذهبی و مقدس دادهاند. آنچه مسلم است عدد هشت، نه مقدس است و نه دلیل مذهبی دارد. صرفاً انتخاب این طرح از روی محاسبات تجربی معماری و به خاطر مرکزیت و ایستایی و احتمالاً ایجاد ساعت آفتابی در نظر گرفته شده است و یا بیشتر جهت نشان دادن تزیینات و زیبایی بدنه گنبد در تمام طول روز است
از نظر معماری، این مقبره تقلید از هیچ بنایی نیست بلکه اختراعی است برای ساختن بنایی به این بزرگی مرکب از برج هشت گوش و گنبد مکعب . این بنای تاریخی دارای سه درِ ورودی بزرگ بوده است که امروز درِ ورودی اصلی آن بسته شده است . بنا دارای هشت پلکان مارپیچی و یا حلزونی است که در بین جرزها جای گرفته و به طبقات بالا و ایوانها راه دارند. بر فراز چهار ایوان اصلی و بزرگ، چهار پنجرة بزرگ قرار دارد که روشنایی داخل بنا را تأمین میکنند و همچنین از این پنجرهها جهت تشخیص زمان نیز استفاده میشده است
یکی از خصوصیات اصلی و منحصر به فرد این گنبد دو جداره بودن آن است و لذا سن پائولزی دربارة آن میگوید: «به نظر من نمیتوان در دنیا بنایی به این خصوصیات قبل از بنای سلطانیه پیدا کرد. از این رو اهمیت بنا در دنیا شایان ذکر است ».
در آخر میتوان گفت بنایی که به این ترتیب آرایش یافته تأثیر عجیب یک ساختمان هوایی را به انسان میدهد. در بعضی از روزها، گنبد درخشان سلطانیه، بر روی پایه خاکی رنگ و منارههای درخشان ،چنان مینماید که در آسمان بال گشوده است. این اثر زیبا و دلانگیز مولود هنری است که با ظرافت خاص ،رنگِ لاجوردیِ حاشیة گنبد را با رنگ طبیعیِ آجر ،انس داده و بیننده را به تمجیدِ ذوق زینتگرِ معمار و هنرِ سازندة آن وا میدارد .
با ملاحظه دقیق این بنای عظیم به نظر میرسد که علاوه بر محل آرامگاه اصلی که شامل ساختمان مرکزی گنبد است و به نام تربت خانه شهرت دارد، بناهای دیگری در جنب آرامگاه ساخته شده بوده است .
این گنبد عظیم که یکی از بزرگترین گنبدهای تاریخی اسلام است، چندین بار مرمت شده است (در زمان صفویه و قاجاریه) و در حال حاضر هم تعمیرات اساسی آن ادامه دارد. سلطانیة بزرگِ دیروز و شهری که روزی قلب حکومت مغول در آنجا میزد و فرامین آنها از آنجا صادر میشد ،قدرت و عظمت و شکوهی داشت که امروز از آن فقط گنبد فیروزهای رنگ سلطانیه ،آرام و استوار در آن دشتِ گسترده به یادگار نشسته است
در مورد علل احداث این بنا در تواریخ چنین آمده است:
اولجایتو پس از طرح سلطانیه تصمیم گرفت که به تقلید از آرامگاه برادرش غازان خان،آرامگاه رفیع و با شکوهی برای خود بسازد به همین جهت برای بر پایی این آرامگاه،هنرمندان از هر سو به سلطانیه آمدند تا یکی از شاهکارهای عظیم دوره مغول را به عرصه ظهور برسانند
بنای گنبد سلطانیه در سال ۵۷۰۲ (به روایتی)بر اساس طرح آرامگاه غازان خان که آن نیز از بنای آرامگاه سلطان سنجر در(مرو)الهام گرفته،ساخته شده بود با این تفاوت که پلان آرامگاه سلطان سنجر مربع،و پلان گنبد سلطانیه هشت ضلعی است.اگر چه تا حد زیادی معماری آرامگاه سلطان سنجر در بنای سلطانیه تاثیر گذاشته بود لیکن چیزهای ابتکاری در بنای اخیر بحدی است که آنرا به صورت یکی از شاهکارهای هنر و معماری ایران در آورده است که بعد ها نمونه و الگویی برای احداث تعداد زیادی از ابنیه این دوره شد.همچنین معماری گنبد سلطانیه را شخصی به نام سید علی شاه انجام داده است.
ظاهراهنگامی که اولجایتو امر به احداث آرامگاه خود کرد هنوز یکی از مذاهب اسلام را به عنوان مذهب رسمی انتخاب نکرده بود.وی تقریبآ در سال ۵۷۰۹ یعنی موقعیکه کار ساختمانی گنبد رو به اتمام بود سفری به عراق نمود و تربت پاک امام حسن (ع)و حضرت علی (ع) را در کربلا و نجف زیارت کرد.
بنا به قولی بر اثر تشویق و ترغیب علما و روحانیون بزرگ شیعه که در دستگاه حکومتی صاحب منزلتی بودند،اولجایتو مذهب تشیع را به عنوان مذهب رسمی پذیرفت و بعد از مدتی تصمیم گرفت که آرامگاه خود را به ائمهء اختصاص دهد.بدین منظور قصد انتقال اجساد مطهر آنان (امام علی (ع) و امام حسین (ع)) را به سلطانیه داشت تا بر رونق تجاری و اهمیت مذهبی پایتخت جدید التاسیس خود بیفزاید.لذا دستورداد تا تزئینات داخلی بنا که تا آن روز انجام نگرفته بود طوری بپردازند که در آن شعائر مذهب تشیع بخوبی مورد استفاده قرار گیرد.به همین جهت بود که کلمهء«علی»به طور مکرر با کاشی در متن آجر نوشته شده است .
در همین اوان سلطان محمد خدابنده دستور ساختن آرامگاهی ساده برای خود در جنب گنبد اصلی را صادر کرد که به گفتهء مورخین این بنای آجری ظرف چند هفته به اتمام رسید.
انتقال اجساد مطهر ائمه بخاطر مخالفت شدید علمای شیعه یا بقولی خواب سلطان که حضرت علی بن ابیطالب (ع) را ناراضی دیده بود و آن حضرت از این عمل ناراضی بودند،انجام نگرفت و منصرف شد.
بنا بر این سلطان ایلخانی مصمم شد که دوباره این بنا را به آرامگاهی برای خود اختصاص دهد.به نظر می رسد که در همین ایام از مذهب تشیع برگشت و مذهب اهل سنت را اختیار کرد.شاید به همین منظور بود که دستور داد تمام تزئینات معرق کاری که کلمهء «علی(ع)» بر آن نقش بسته بود،و تمام تزئینات آجری کاشیکاری و گره سازی را با پوشش از گچ اندودند و روی آن پوشش را با کتیبه و اشکال مختلف هندسی طرحهای گل و بوته دار با رنگ آبی بر زمینهء سفید گچ بری کردند که این عمل احتمالآ در سال ۵۷۱۳ رخ داده،اولجایتو در سال ۵۷۱۶ یعنی تقریبآ چهار سال بعد از اتمام بنا در سن ۳۶ سالگی در گذشت و جسد وی در تابوتی از زر ناب در آرامگاه ابدیش دفن شد.
دکتر غلامعلی حاتم